Fungus

ˈfʌŋɡəs ˈfʌŋɡəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fungi

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع funguses به‌ جای fungi استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
گیاه‌شناسی قارچ، سماروغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The scientist studied the effects of the fungus on plant growth.
- این دانشمند اثرات قارچ را بر رشد گیاهان مورد مطالعه قرار داد.
- Some types of fungus can be beneficial for soil health.
- برخی از انواع قارچ‌ها می‌توانند برای سلامت خاک مفید باشند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fungus

  1. noun
    Synonyms: mushroom, puffball, mold, toadstool, mildew, rust, truffle, lichen, parasite, agaric, saprophyte, amanita, chitin, ergot, granulation, morel, oidium, organism, rot, proud-flesh, smut, stinkhorn, telium, thallogen, tuckahoe, thallophyte, tinea, yeast, verticillium

ارجاع به لغت fungus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fungus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fungus

لغات نزدیک fungus

پیشنهاد بهبود معانی