با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Granulation

ˌɡrænjəˈleɪʃən ˌɡrænjəˈleɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    دانه، برآمدگی، دانه دور زخم، گوشت نوبالا‌آوری، دانه‌دانه‌سازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد granulation

  1. noun New connective tissue and tiny blood vessels that form on the surfaces of a wound during the healing process
    Synonyms: granulation-tissue

ارجاع به لغت granulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «granulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/granulation

لغات نزدیک granulation

پیشنهاد بهبود معانی