فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Truffle

ˈtrʌfl ˈtrʌfl

شکل جمع:

truffles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

گیاه‌شناسی دنبلان، ترافل، قارچ دنبلان، قارچ ترافل (نوعی قارچ خوراکی کمیاب و گران‌قیمت)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

Truffle oil adds an amazing flavor to pasta and risottos.

روغن ترافل به پاستا و ریزوتو طعم شگفت‌انگیزی می‌بخشد.

A truffle is typically found underground, near the roots of specific trees.

دنبلان به‌طور معمول در زیر زمین و در نزدیکی ریشه‌ی درختان خاصی یافت می‌شود.

noun countable

ترافل، شاه‌شکلات، شکلات ترافل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He bought his partner a box of truffles for her birthday.

او برای تولد همسرش یک جعبه‌ شکلات ترافل خرید.

She decided to make homemade truffles for the party.

او تصمیم گرفت که برای مهمانی ترافل‌های خانگی درست کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truffle

  1. noun a type of fungus that grows underground and can be eaten. Truffles are expensive because they are very rare
  1. noun creamy chocolate candy; a small, round, very soft chocolate
    Synonyms:
    chocolate-truffle

ارجاع به لغت truffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truffle

لغات نزدیک truffle

پیشنهاد بهبود معانی