امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Truffle

ˈtrʌfl ˈtrʌfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    truffles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
گیاه‌شناسی دنبلان، ترافل، قارچ دنبلان، قارچ ترافل (نوعی قارچ خوراکی کمیاب و گران‌قیمت) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Truffle oil adds an amazing flavor to pasta and risottos.
- روغن ترافل به پاستا و ریزوتو طعم شگفت‌انگیزی می‌بخشد.
- A truffle is typically found underground, near the roots of specific trees.
- دنبلان به‌طور معمول در زیر زمین و در نزدیکی ریشه‌ی درختان خاصی یافت می‌شود.
noun countable
ترافل، شاه‌شکلات، شکلات ترافل
- He bought his partner a box of truffles for her birthday.
- او برای تولد همسرش یک جعبه‌ شکلات ترافل خرید.
- She decided to make homemade truffles for the party.
- او تصمیم گرفت که برای مهمانی ترافل‌های خانگی درست کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truffle

  1. noun a type of fungus that grows underground and can be eaten. Truffles are expensive because they are very rare
  1. noun creamy chocolate candy; a small, round, very soft chocolate
    Synonyms:
    chocolate-truffle

ارجاع به لغت truffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truffle

لغات نزدیک truffle

پیشنهاد بهبود معانی