Funicular

fjuːˈnɪkjuːlər fjʊˈnɪkjələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
سفر قطار کابلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The funicular made traveling up the mountain much easier and more enjoyable.
- قطار کابلی سفر به بالای کوه را بسیار راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر کرد.
- The funicular's strong metal rope ensured the safety of passengers.
- طناب فلزی محکم قطار کابلی امنیت مسافران را تضمین می‌کرد.
- In the streets of Sweden, transportation majorly relies on funiculars.
- در خیابان‌های سوئد، حمل‌ونقل عمدتاً به قطار کابلی متکی است.
adjective
سفر مربوط به قطار کابلی
- The funicular operator carefully controlled the speed of the carriages.
- اپراتور قطار کابلی سرعت واگن‌ها را با دقت کنترل می‌کرد.
- The funicular system was designed to safely transport passengers up the incline with its sturdy metal rope mechanism.
- سیستم قطار کابلی با مکانیزم طناب فلزی محکم خود برای حمل ایمن مسافران به سربالایی طراحی شده است.
adjective
بندی، کابلی، کشیدنی (با کابل یا زنجیر و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد funicular

  1. noun A railway up the side of a mountain pulled by a moving cable and having counterbalancing ascending and descending cars
    Synonyms: cable railway, cableway, funicular-railway, telpher, wireway

ارجاع به لغت funicular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «funicular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/funicular

لغات نزدیک funicular

پیشنهاد بهبود معانی