زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Funk

fʌŋk fʌŋk

شکل جمع:

funks

معنی funk | جمله با funk

noun verb - transitive adverb

هراس، وحشت، بیم، آدم ترسو، بوی بد، کج‌خلقی، عبوسی، طفره زدن، رم کردن بدبو کردن، دود ایجاد کردن، عصبانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to be in a funk

نگران بودن

She was in a funk about getting married.

او برای ازدواج دلهره داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He got close but funked touching the snake.

او نزدیک شد؛ ولی از دست زدن به مار چندشش شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد funk

  1. noun fear, depression
    Synonyms:
    panic alarm fright misery gloom despondency trembling cold sweat
    Antonyms:
    happiness joy

سوال‌های رایج funk

شکل جمع funk چی میشه؟

شکل جمع funk در زبان انگلیسی funks است.

ارجاع به لغت funk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «funk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/funk

لغات نزدیک funk

پیشنهاد بهبود معانی