آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Panic

    ˈpænɪk ˈpænɪk

    گذشته‌ی ساده:

    panicked

    شکل سوم:

    panicked

    سوم‌شخص مفرد:

    panics

    وجه وصفی حال:

    panicking

    شکل جمع:

    panics

    معنی panic | جمله با panic

    noun countable uncountable B2

    ترس، وحشت، دهشت، هراس، دستپاچگی، دلهره (که به‌صورت ناگهانی بروز می‌یابد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    When the police ordered the car to stop, the driver got into a panic.

    وقتی که پلیس دستور توقف اتومبیل را داد راننده دستپاچه شد.

    Panic spread on the stock market.

    ترس و نگرانی، بازار سهام را فرا گرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to throw into a panic

    وحشت‌زده کردن

    verb - intransitive verb - transitive B2

    وحشت کردن، هراسیدن، دستپاچه شدن، ترسیدن، سراسیمه شدن، مضطرب شدن (به‌صورت ناگهانی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Don't panic, your father is improving.

    سراسیمه نشو! حال پدرت رو به بهبودی است.

    The crowd panicked with the sound of explosion.

    در اثر سر و صدای انفجار مردم وحشت‌زده شدند.

    adjective

    ناشی از ترس، وحشت‌زده، عجولانه، شتاب‌زده

    His decision to quit was clearly a panic reaction, not a rational one.

    تصمیمش برای استعفا بی‌شک واکنشی برآمده از ترس بود، نه از روی منطق.

    The army made a panic retreat after losing communication with command.

    ارتش پس‌از قطع ارتباط با فرماندهی، عقب‌نشینی‌ای شتاب‌زده انجام داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a panic retreat

    عقب‌نشینی عجولانه

    panic selling

    فروش عجولانه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد panic

    1. noun extreme fright
      Synonyms:
      fear scare terror dread alarm horror agitation confusion dismay frenzy hysteria consternation trepidation rush stampede jam crush cold feet
      Antonyms:
      confidence security calm contentment collectedness
    1. noun sudden drop in value in financial markets
      Synonyms:
      crash slump bust depression Black Monday rainy day
    1. verb become, make afraid or distressed
      Synonyms:
      scare terrify alarm startle unnerve become hysterical lose it overreact go to pieces come apart freeze up lose nerve chicken out run scared shake in boots have a fit clutch stampede be terror-stricken push panic button
      Antonyms:
      be calm be content

    Idioms

    push (or press) the panic button

    (امریکا - عامیانه) هول کردن، با دستپاچگی (و بدی) کاری را انجام دادن، وحشت‌زده شدن

    سوال‌های رایج panic

    گذشته‌ی ساده panic چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده panic در زبان انگلیسی panicked است.

    شکل سوم panic چی میشه؟

    شکل سوم panic در زبان انگلیسی panicked است.

    شکل جمع panic چی میشه؟

    شکل جمع panic در زبان انگلیسی panics است.

    وجه وصفی حال panic چی میشه؟

    وجه وصفی حال panic در زبان انگلیسی panicking است.

    سوم‌شخص مفرد panic چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد panic در زبان انگلیسی panics است.

    ارجاع به لغت panic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «panic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/panic

    لغات نزدیک panic

    • - panhellenic
    • - panhellenism
    • - panic
    • - panic attack
    • - panic-stricken
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.