Terrify

ˈterɪfaɪ ˈterɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    terrified
  • شکل سوم:

    terrified
  • سوم‌شخص مفرد:

    terrifies
  • وجه وصفی حال:

    terrifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
وحشت‌زده کردن، ترساندن، مرعوب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The thought of nuclear war terrifies the people.
- اندیشه‌ی جنگ اتمی مردم را مرعوب می‌کند.
- The horror movie terrified me so much that I couldn't sleep for days.
- فیلم ترسناک آنقدر مرا ترساند که چند روز نتوانستم بخوابم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد terrify

  1. verb scare
    Synonyms:
    frighten startle shock alarm intimidate fright dismay horrify chill spook stun paralyze terrorize appall awe freeze stupefy petrify scare stiff scare to death scare the pants off of strike fear into
    Antonyms:
    calm please delight

ارجاع به لغت terrify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terrify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terrify

لغات نزدیک terrify

پیشنهاد بهبود معانی