گذشتهی ساده:
awedشکل سوم:
awedسومشخص مفرد:
awesوجه وصفی حال:
awingهیبت، شگفتی، حیرت (آمیخته با ترس و احترام)
The majestic waterfall filled me with awe.
آبشار باشکوه مرا در هیبت فروبرد.
His learning filled everyone with awe.
دانش او همه را غرق در احترام و شگفتی کرد.
بهتزده کردن، حیرتزده کردن (آمیخته با ترس و احترام)، هیبت دادن، ترساندن، ترس در دل کسی انداختن، احساس ترس در کسی ایجاد کردن، دچار ترس و احترام کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The high ceiling of the hall and the silence awed him.
تاق بلند و سکوت تالار ترس در دل او انداخت.
We were awed by the beauty of the mountains.
از زیبایی کوهها شگفتزده شدم.
I stand in awe of God.
نسبت به ابهت خداوند احساس بیم و احترام میکنم.
باابهت، اعجابانگیز
احساس بیم و احترام کردن (نسبت به)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «awe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/awe