امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Awe

ɒː ɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    awed
  • شکل سوم:

    awed
  • سوم‌شخص مفرد:

    awes
  • وجه وصفی حال:

    awing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
هیبت، شگفتی، حیرت (آمیخته با ترس و احترام)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The majestic waterfall filled me with awe.
- آبشار باشکوه مرا در هیبت فروبرد.
- His learning filled everyone with awe.
- دانش او همه را غرق در احترام و شگفتی کرد.
verb - transitive
بهت‌زده کردن، حیرت‌زده کردن (آمیخته با ترس و احترام)، هیبت دادن، ترساندن، ترس در دل کسی انداختن، احساس ترس در کسی ایجاد کردن، دچار ترس و احترام کردن
- The high ceiling of the hall and the silence awed him.
- تاق بلند و سکوت تالار ترس در دل او انداخت.
- We were awed by the beauty of the mountains.
- از زیبایی کوه‌ها شگفت‌زده شدم.
- I stand in awe of God.
- نسبت به ابهت خداوند احساس بیم و احترام می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد awe

  1. noun amazement
    Synonyms:
    admiration apprehension astonishment consternation dread esteem fear fright horror regard respect reverence shock stupefaction terror veneration wonder wonderment worship
    Antonyms:
    calmness coolness expectation familiarity intimacy steadiness
  1. verb amaze
    Synonyms:
    alarm appall astonish blow away cow daunt dazzle flabbergast frighten grandstand horrify hotdog impress intimidate knock socks off overawe scare showboat startle strike stun stupefy terrify
    Antonyms:
    expect

Collocations

ارجاع به لغت awe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «awe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/awe

لغات نزدیک awe

پیشنهاد بهبود معانی