گذشتهی ساده:
frightedشکل سوم:
frightedسومشخص مفرد:
frightsوجه وصفی حال:
frightingشکل جمع:
frightsترس ناگهانی، هراس، وحشت، ترساندن، رم دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bursting of the firecracker filled them with fright.
در رفتن ترقه آنها را وحشتزده کرد.
She cried out in fright.
از ترس فریاد کشید.
کسی را زهرهترک کردن، هولزده کردن
رمیدن، ناگهان وحشت کردن (از چیزی)، ترسیدن (از چیزی)
از ترس قالب تهی کردن، زهره ترک شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fright» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fright