آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ بهمن ۱۴۰۲

    Hotdog

    ˈhɑtˌdɔɡ ˈhɒt ˌdɒɡ

    گذشته‌ی ساده:

    hotdogged

    شکل سوم:

    hotdogged

    سوم‌شخص مفرد:

    hotdogs

    وجه وصفی حال:

    hotdogging

    شکل جمع:

    hot dogs

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت از معنای دوم به بعد: hot dog

    معنی hotdog | جمله با hotdog

    verb - intransitive informal

    انگلیسی آمریکایی خودنمایی کردن (به‌ویژه در مسابقه و غیره برای جلب توجه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    The surfer hotdogged on the massive wave.

    موج‌سوار روی موج عظیم خودنمایی می‌کرد.

    He loved to hotdog at the local skate park.

    او عاشق خودنمایی در پارک اسکیت محلی بود.

    noun countable

    غذا و آشپزی هات‌داگ، سوسیس (دودی نازک پخته‌شده از گوشت گاو یا گوساله یا خوک در یک پوشش روده‌ی گوسفند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    I ordered a hot dog at the baseball game.

    در بازی بیسبال هات‌داگ سفارش دادم.

    I added ketchup and mustard to my hot dog.

    سس کچاپ و خردل را به هات‌داگم زدم.

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی خودنما (آدم) (به‌ویژه در مسابقه و غیره برای جلب توجه)

    The hot dog's smooth moves on the snowboard left the crowd in awe.

    حرکات نرم این آدم خودنما روی اسنوبرد، جمعیت را شگفت‌زده کرد.

    The hot dog impressed everyone at the ski resort.

    این آدم خودنما همه را در پیست اسکی تحت‌تأثیر قرار داد.

    interjection

    به، به‌به، چه عالی (برای ابراز تأیید یا رضایت)

    Hot dog, what a delicious meal!

    به! چه غذای خوشمزه‌ای!

    Hot dog, that movie was amazing!

    به‌به، فیلم فوق‌العاده بود!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hotdog

    1. noun a smooth-textured sausage of minced beef or pork usually smoked; often served on a bread roll
      Synonyms:
      hot-dog dog frankfurter frank wiener weenie wienerwurst red-hot
    1. noun someone who performs dangerous stunts to attract attention to himself
      Synonyms:
      hot-dog

    سوال‌های رایج hotdog

    گذشته‌ی ساده hotdog چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hotdog در زبان انگلیسی hotdogged است.

    شکل سوم hotdog چی میشه؟

    شکل سوم hotdog در زبان انگلیسی hotdogged است.

    شکل جمع hotdog چی میشه؟

    شکل جمع hotdog در زبان انگلیسی hot dogs است.

    وجه وصفی حال hotdog چی میشه؟

    وجه وصفی حال hotdog در زبان انگلیسی hotdogging است.

    سوم‌شخص مفرد hotdog چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد hotdog در زبان انگلیسی hotdogs است.

    ارجاع به لغت hotdog

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hotdog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hot-dog

    لغات نزدیک hotdog

    • - hotchpot
    • - hotchpotch
    • - hotdog
    • - hotel
    • - hôtel de ville
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.