Wiener

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  غذا و آشپزی فرانکفورتر (نوعی سوسیس دودی نازک)
  افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی
  • - The kids loved to eat wiener.
  • - بچه‌ها عاشق خوردن سوسیس فرانکفورتر بودند.

  • - I ordered a weenie.
  • - فرانکفورتر سفارش دادم.
• noun slang
  کیر
  • - She couldn't believe how small his weenie was.
  • - باورش نمی‌شد که کیر او چقدر کوچک است.

  • - His weenie was so tiny that she couldn't even feel it during sex.
  • - کیر او به‌قدری کوچک بود که حتی در حین سکس هم آن را احساس نمی‌کرد.

  • - He was so drunk that he whipped out his wiener.
  • - او آن‌قدر مست بود که کیرش را بیرون آورد.