امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Red-hot

ˈredhɑːt ˈredhɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
تاب‌آمده، تفته، سرخ، آتشی، از جا در رفته، مشتعل، عصبانی، تازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- red-hot news
- خبر داغ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد red-hot

  1. adjective Burning
    Synonyms:
    hot sizzling burning heated scorching blistering sweltering ardent baking boiling broiling fiery glowing roasting scalding hippest searing new sultry popular torrid
  1. adjective Zealous
    Synonyms:
    heated impassioned ardent blazing burning dithyrambic fervent fervid fiery flaming glowing juicy fanatical hot-blooded passionate luscious eager perfervid scorching torrid toothsome voluptuous
  1. adjective Raging
    Synonyms:
    vehement violent furious
  1. adjective Newest
    Synonyms:
    hot latest live most recent hippest
  1. noun A frankfurter served hot on a bun
    Synonyms:
    hot-dog hotdog

ارجاع به لغت red-hot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «red-hot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/red-hot

لغات نزدیک red-hot

پیشنهاد بهبود معانی