فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Red-handed

ˈredˈhændəd ˈredˈhændəd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

دست به‌خون‌آلوده، دست درخون هنگام ارتکاب جنایت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The police caught him red-handed.

پلیس او را درحال ارتکاب به جرم دستگیر کرد.

Just as I was reaching for one of her cigarettes, she caught me red-handed.

تا دستم را برای برداشتن یکی از سیگارهایش دراز کردم مچم را گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد red-handed

  1. adjective
    Synonyms:
    openly caught blatantly caught in the act in a compromising position with one's hand in the cookie jar in flagrante delicto (Latin) in-flagrante-delicto while one is at it

ارجاع به لغت red-handed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «red-handed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/red-handed

لغات نزدیک red-handed

پیشنهاد بهبود معانی