فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Broiling

ˈbrɔɪlɪŋ ˈbrɔɪlɪŋ

گذشته‌ی ساده:

broiled

شکل سوم:

broiled

سوم‌شخص مفرد:

broils

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

داغ، سوزان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a broiling day

یک روز داغ

a broiling sun

خورشید سوزان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broiling

  1. adjective very hot
    Synonyms:
    burning fiery scalding scorching sizzling roasting baking red-hot on fire sweltering torrid
    Antonyms:
    freezing

ارجاع به لغت broiling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broiling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broiling

لغات نزدیک broiling

پیشنهاد بهبود معانی