شکل جمع:
hotelsسفر هتل، مسافرخانه، مهمانخانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
The hotel staff was friendly.
کارکنان هتل رفتار دوستانهای داشتند.
We booked a hotel near the beach.
هتلی در نزدیکی ساحل رزرو کردیم.
(انگلیسی استرالیایی) مشروبفروشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm meeting my friends at the hotel for happy hour tonight.
امشب با دوستانم در مشروبفروشی ملاقات میکنم تا ساعت خوشی داشته باشیم.
The hotel had a wide selection of alcoholic beverages.
این مشربفروشی انواع نوشیدنیهای الکلی را داشت.
(انگلیسی هندی) رستوران
We decided to have dinner at the hotel last night.
دیشب تصمیم گرفتیم شام را در رستوران بخوریم.
The hotel down the street serves delicious Indian cuisine.
رستوران پایین خیابان غذاهای خوشمزهی هندی را سرو میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hotel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hotel