شکل جمع:
spasچشمهی آبمعدنی
The spa was surrounded by lush greenery.
چشمهی آبمعدنی با فضای سبز سرسبز احاطه شده بود.
The spa was said to have healing powers due to its natural mineral content.
گفته میشود که این چشمهی آبمعدنی به دلیل داشتن مواد معدنی طبیعی خواص درمانی دارد.
تفریحگاه تندرستی طبیعی، اسپا (تفریحگاه دارای چشمههای آبمعدنی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The spa had a tranquil atmosphere.
تفریحگاه تندرستی طبیعی فضایی آرام داشت.
We spent a peaceful afternoon at the spa.
بعدازظهر آرامی را در اسپا گذراندیم.
سفر اقامتگاه مجلل، اقامتگاه اعیانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
We spent the weekend at a beautiful spa in the mountains.
آخر هفته را در اقامتگاه مجلل زیبایی در کوهستان گذراندیم.
We spent the weekend at a beautiful oceanside spa.
آخر هفته را در یک اقامتگاه اعیانی زیبا در کنار اقیانوس گذراندیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spa» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spa