امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lodging

ˈlɑːdʒɪŋ ˈlɒdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
جا، محل اقامت، اقامتگاه، مسکن، منزل، خانه (موقت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The camper set up his tent in a secluded area, finding lodging amidst nature.
- کمپر چادرش را در منطقه‌ای دورافتاده برپا کرد و در میان طبیعت جا پیدا کرد.
- I need to find suitable lodging before I move to the new city.
- باید قبل از نقل‌مکان به شهر جدید، اقامتگاه مناسبی را پیدا کنم.
noun
سفر (معمولاً به‌‌صورت جمع) اتاق اجاره‌ای (در خانه‌ی شخص دیگر)
- The lodgings in their house were spacious and comfortable.
- اتاق اجاره‌ای خانه‌ی آن‌ها جادار و راحت بود.
- We found comfortable lodging in the countryside.
- اتاق اجاره‌ای راحتی در حومه‌ی شهر پیدا کردیم.
noun
گیاه‌شناسی خوابیدگی (خم شدن و خوابیدن اندام‌های گیاهی براثر شرایط خاک یا آسیب‌دیدگی ریشه یا ویژگی‌های ژن‌شناختی)
- Factors such as rain, wind, and topography contributed to the lodging of the crops.
- عواملی مانند باران، باد و توپوگرافی در خوابیدگی محصولات نقش داشتند.
- The inadequate standing power of the crop led to lodging.
- قدرت ایستادگی ناکافی این محصول منجر به بروز خوابیدگی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lodging

  1. noun accommodation for rent
    Synonyms: abode, address, apartment, bed and breakfast, boarding house, camp, castle, chambers, cover, domicile, dorm, dwelling, habitation, harbor, home, hostel, hotel, inn, lodge, lodgment, motel, palace, pied-à-terre, place, port, protection, quarters, residence, resort, roof, room, room and board, rooming house, shelter

ارجاع به لغت lodging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lodging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lodging

لغات نزدیک lodging

پیشنهاد بهبود معانی