۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Lodging

ˈlɑːdʒɪŋ ˈlɒdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
جا، محل اقامت، اقامتگاه، مسکن، منزل، خانه (موقت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The camper set up his tent in a secluded area, finding lodging amidst nature.
- کمپر چادرش را در منطقه‌ای دورافتاده برپا کرد و در میان طبیعت جا پیدا کرد.
- I need to find suitable lodging before I move to the new city.
- باید قبل از نقل‌مکان به شهر جدید، اقامتگاه مناسبی را پیدا کنم.
noun
سفر (معمولاً به‌‌صورت جمع) اتاق اجاره‌ای (در خانه‌ی شخص دیگر) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده
- The lodgings in their house were spacious and comfortable.
- اتاق اجاره‌ای خانه‌ی آن‌ها جادار و راحت بود.
- We found comfortable lodging in the countryside.
- اتاق اجاره‌ای راحتی در حومه‌ی شهر پیدا کردیم.
noun
گیاه‌شناسی خوابیدگی (خم شدن و خوابیدن اندام‌های گیاهی براثر شرایط خاک یا آسیب‌دیدگی ریشه یا ویژگی‌های ژن‌شناختی) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده
- Factors such as rain, wind, and topography contributed to the lodging of the crops.
- عواملی مانند باران، باد و توپوگرافی در خوابیدگی محصولات نقش داشتند.
- The inadequate standing power of the crop led to lodging.
- قدرت ایستادگی ناکافی این محصول منجر به بروز خوابیدگی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lodging

  1. noun accommodation for rent
    Synonyms:
    home place residence quarters lodging room apartment dwelling abode habitation shelter cover protection harbor port address hotel inn motel hostel lodge rooming house boarding house bed and breakfast room and board dorm camp lodgment pied-à-terre chambers castle palace resort

ارجاع به لغت lodging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lodging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lodging

لغات نزدیک lodging

پیشنهاد بهبود معانی