آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Daunt

dɒːnt dɔːnt

معنی daunt | جمله با daunt

verb - transitive

ترساندن، تو دل کسی را خالی کردن، هراساندن

He was daunted by the volume of work to be done.

حجم کاری که باید انجام می‌شد او را هراسان کرد.

nothing daunted

(رسمی) بدون ذره‌ای ترس

verb - transitive

مأیوس کردن، نومید کردن، دلسرد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They were determined and nothing would daunt them.

آنان مصمم بودند و هیچ‌چیز نمی‌توانست آن‌ها را دلسرد کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد daunt

ارجاع به لغت daunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daunt

لغات نزدیک daunt

پیشنهاد بهبود معانی