امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lightly

ˈlaɪtli ˈlaɪtli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lightly
  • صفت عالی:

    most lightly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
به‌سبکی، آهسته، یواش، کم، به‌چابکی، تند، با‌خونسردی، از روی بی‌علاقگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He touched my shoulder lightly.
- با ملایمت دست به شانه‌ام زد.
- to spend lightly
- به مقدار کم خرج کردن
- The soldiers were lightly armed.
- سربازان به جنگ‌افزارهای سبکی مسلح بودند.
- to let a criminal go lightly
- تبهکاری را با تنبیه کم آزاد کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lightly

  1. adverb gently, effortlessly
    Synonyms:
    easily softly quietly simply freely smoothly tenderly delicately mildly slightly casually faintly readily well gingerly sparsely moderately thinly ethereally daintily airily nimbly agilely subtly leniently peacefully carelessly heedlessly thoughtlessly flippantly frivolously indifferently slightingly unsubstantially breezily timidly tenuously sparingly
    Antonyms:
    heavily effortfully

لغات هم‌خانواده lightly

ارجاع به لغت lightly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lightly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lightly

لغات نزدیک lightly

پیشنهاد بهبود معانی