فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lightly

ˈlaɪtli ˈlaɪtli

صفت تفضیلی:

more lightly

صفت عالی:

most lightly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

به‌سبکی، آهسته، یواش، کم، به‌چابکی، تند، با‌خونسردی، از روی بی‌علاقگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He touched my shoulder lightly.

با ملایمت دست به شانه‌ام زد.

to spend lightly

به مقدار کم خرج کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The soldiers were lightly armed.

سربازان به جنگ‌افزارهای سبکی مسلح بودند.

to let a criminal go lightly

تبهکاری را با تنبیه کم آزاد کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lightly

  1. adverb gently, effortlessly
    Synonyms:
    easily softly quietly simply freely smoothly tenderly delicately mildly slightly casually faintly readily well gingerly sparsely moderately thinly ethereally daintily airily nimbly agilely subtly leniently peacefully carelessly heedlessly thoughtlessly flippantly frivolously indifferently slightingly unsubstantially breezily timidly tenuously sparingly
    Antonyms:
    heavily effortfully

لغات هم‌خانواده lightly

ارجاع به لغت lightly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lightly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lightly

لغات نزدیک lightly

پیشنهاد بهبود معانی