باظرافت، زیرکانه، بهطورظریف، ماهرانه، بادقت یا موشکافی، نکتهسنجانه، بهطورنامحسوس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist subtly blended the colors together.
هنرمند باظرافت رنگها را با هم ترکیب کرد.
The actress subtly conveyed her character's emotions through her facial expressions.
بازیگر احساسات شخصیت خود را با حالتهای چهرهاش ماهرانه منتقل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «subtly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subtly