فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lightning

ˈlaɪtnɪŋ ˈlaɪtnɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1

آب‌و‌هوا آذرخش، برق (در رعد‌وبرق)، آذرخش زدن، برق زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

It lightninged terribly last night.

دیشب آسمان به‌شدت برق می‌زد.

lightning speed

سرعت برق‌آسا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a lightning attack

حمله‌ی(تک) برق‌آسا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lightning

  1. noun
    Synonyms:
    bolt electrical discharge lightning flash thunderbolt streak of lightning bolt-from-the-blue fulmination thunderstroke fireball firebolt thunderball thunderlight levin
  1. adjective
    Synonyms:
    streak sheet fulgurant fulgurous

Idioms

lightning never strikes twice in the same place

هیچ رویدادی به همان شکل سابق تکرار نمی‌شود

ارجاع به لغت lightning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lightning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lightning

لغات نزدیک lightning

پیشنهاد بهبود معانی