فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Softly

ˈsɑːftli ˈsɒftli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

به‌نرمی، با ملایمت، به‌آهستگی، به‌آرامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He closed the door softly.

در را به‌آرامی بست.

She spoke so softly it was hard to hear her.

چون آرام صحبت می‌کرد، شنیدن صدایش سخت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد softly

  1. adverb lightly
    Synonyms:
    gently quietly tenderly smoothly faintly delicately carelessly gradually airily breezily daintily gingerly agilely nimbly

لغات هم‌خانواده softly

  • adverb
    softly

ارجاع به لغت softly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «softly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/softly

لغات نزدیک softly

پیشنهاد بهبود معانی