فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Softy

ˈsɑːfti ˈsɒfti
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: softie

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    آدم سست‌عنصر، آدم نازک‌دل، آدم احساساتی، آدم ضعیف
    • - She is too much of a softie to fire anyone.
    • - به‌حدی نازک‌دله که نمی‌تونه کسی رو اخراج کنه.
    • - He's a big softy!
    • - اون یه آدم فوق‌العاده احساساتیه!
    • - That man was a softy.
    • - اون مرد یه آدم سست‌عنصر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد softy

  1. noun A person who is weak and excessively sentimental
    Synonyms: softie

لغات هم‌خانواده softy

ارجاع به لغت softy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «softy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/softy

لغات نزدیک softy

پیشنهاد بهبود معانی