امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Softheaded

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
احمق، ابله، بی‌شعور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد softheaded

  1. adjective So senseless as to be laughable
    Synonyms: crazy, absurd, foolish, harebrained, idiotic, imbecilic, insane, lunatic, mad, moronic, nonsensical, preposterous, silly, tomfool, unearthly, zany, cockeyed, loony, loopy, balmy, dippy, dopey, jerky, sappy, wacky, half-baked, screwball

ارجاع به لغت softheaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «softheaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/softheaded

لغات نزدیک softheaded

پیشنهاد بهبود معانی