گذشتهی ساده:
jerkiedشکل سوم:
jerkiedسومشخص مفرد:
jerkiesوجه وصفی حال:
jerkyingشکل جمع:
jerkiesصفت تفضیلی:
jerkierصفت عالی:
jerkiestنامنظم رونده، تشنجی، متناوب، خشکانده شده در آفتاب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the jerky movements of a robot
حرکات تکانه دار آدمک ماشینی
The sick man spoke jerkily.
مرد بیمار بریدهبریده حرف میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jerky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jerky