آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bumpy

ˈbʌmpi ˈbʌmpi

صفت تفضیلی:

bumpier

صفت عالی:

bumpiest

معنی bumpy | جمله با bumpy

adjective

ناهموار، پردست‌انداز، پر از چاله‌چوله (جاده)، پرتکان (سفر و سواری و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a bumpy road

جاده‌ی پردست‌انداز

The ride in the motor boat was bumpy and noisy.

سواری در قایق موتوری پرتکان و پرصدا بود.

adjective

ناصاف، ناهموار (سطح)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

bumpy whitewashed walls

دیوارهای سفید ناصاف

The old wooden table had a bumpy surface.

میز چوبی قدیمی سطحی ناهموار داشت.

adjective

مجازی ناهموار، دشوار، پرمشکل

The road to success is often bumpy.

راه رسیدن به موفقیت اغلب ناهموار است.

Learning a new skill is sometimes bumpy.

یادگیری یک مهارت جدید گاهی‌وقت‌ها دشوار است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bumpy

  1. adjective rough

سوال‌های رایج bumpy

صفت تفضیلی bumpy چی میشه؟

صفت تفضیلی bumpy در زبان انگلیسی bumpier است.

صفت عالی bumpy چی میشه؟

صفت عالی bumpy در زبان انگلیسی bumpiest است.

ارجاع به لغت bumpy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bumpy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bumpy

لغات نزدیک bumpy

پیشنهاد بهبود معانی