آخرین به‌روزرسانی:

Knobby

ˈnɑːbi ˈnɑːbi

معنی

adjective

گره‌دار، پره‌دار، دارای برآمدگی(های زیاد)، قوزدار، گرد، تپه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knobby

  1. adjective knobbed
    Synonyms:
    bumpy lumpy knurled

ارجاع به لغت knobby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knobby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knobby

لغات نزدیک knobby

پیشنهاد بهبود معانی