آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۲

    Rugged

    ˈrʌɡɪd ˈrʌɡɪd

    سوم‌شخص مفرد:

    rugs

    وجه وصفی حال:

    rugging

    معنی rugged | جمله با rugged

    adjective

    ناهموار، زمخت، نیرومند، تنومند، بی‌تمدن، سخت، شدید

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    rugged ground

    زمین ناهموار

    a rugged coast

    ساحل پر صخره

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His rugged countenance inspired confidence in us.

    چهره‌ی پرچروک و مصمم او به ما قوت قلب می‌داد.

    rugged weather

    هوای توفانی

    rugged tones

    آواهای ناهنجار

    rugged manners

    رفتار خشن

    a rugged test

    آزمایش مهارت و طاقت

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rugged

    1. adjective bumpy, weathered
      Synonyms:
      rough uneven irregular coarse harsh broken lumpy worn weathered wrinkled jagged rocky hilly difficult craggy ragged unrefined unpolished unsmooth roughhewn leathery scabrous asperous scraggy stark mountainous
      Antonyms:
      smooth even level flat
    1. adjective severe, violent
      Synonyms:
      hard difficult rough harsh bitter violent brutal stormy turbulent intemperate rigorous tempestuous inclement
      Antonyms:
      mild gentle moderate calm
    1. adjective uncouth, crude
      Synonyms:
      rude crude boorish loutish churlish graceless unrefined unpolished ill-bred uncultured barbarous
      Antonyms:
      nice courteous refined sophisticated
    1. adjective difficult, rigorous
      Synonyms:
      hard tough demanding trying taxing heavy rough harsh stern strenuous exacting formidable laborious arduous knotty uphill uncompromising mean murder no picnic heavy sledding large order hairy operose
      Antonyms:
      easy facile
    1. adjective big, strong
      Synonyms:
      strong healthy vigorous tough robust muscular brawny sturdy husky well-built hale hardy athletic forceful energetic able-bodied indefatigable unflagging
      Antonyms:
      weak small tiny

    Collocations

    rugged individualism

    تک‌روی حاکی از نیرومندی و طاقت

    سوال‌های رایج rugged

    وجه وصفی حال rugged چی میشه؟

    وجه وصفی حال rugged در زبان انگلیسی rugging است.

    سوم‌شخص مفرد rugged چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rugged در زبان انگلیسی rugs است.

    ارجاع به لغت rugged

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rugged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rugged

    لغات نزدیک rugged

    • - rugby
    • - rugby shirt
    • - rugged
    • - rugged individualism
    • - ruggedization
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.