صفت تفضیلی:
starkerصفت عالی:
starkestخشن، زبر، شجاع، خشکوسرد (درمورد زمین)، شاق، قوی، کامل، سرراست، رک، صرف، مطلق، حساس، سفت، سرسخت، پاک، بهتمامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their bodies lay along the wall, stark and naked.
اجساد آنان در راستای دیوار افتاده بود، سفت، سرد و عریان.
stark discipline
انضباط شدید
one stark tree
درختی مثل خارچشم
a stark desert
صحرای برهوت
stark shelves
طاقچههای لختوپتی
stark realism
واقع نگری ناخوشایند
stark brutality
وحشیگری محض
stark nonsense
چرند به تمام معنی
stark terror
وحشت محض
stark mad
کاملاً دیوانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stark