با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Weathered

ˈweðərd ˈweðəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    weathers
  • وجه وصفی حال:

    weathering

معنی‌ها

adjective
هوادیده، هوازده، رنگ‌و‌رو رفته (در اثر باد و باران)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
(معماری) دارای درگاه یا تاقچه یا سر دیوار شیبدار (برای جاری شدن آب باران)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weathered

  1. adjective Face and withstand with courage
    Synonyms: endured, overcome, survived, withstood, persisted, rusted, eroded, braved, disintegrated, discolored, lasted
    Antonyms: rejected, failed, refused
  2. adjective Worn by exposure to the weather
    Synonyms: weather-beaten, haggard, weatherworn
  3. adjective To expose to the weather
    Synonyms: dry, petrified, hardened, exposed, burnt, tanned, pulverized, whitened, blanched, discolored, bleached

ارجاع به لغت weathered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weathered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weathered

لغات نزدیک weathered

پیشنهاد بهبود معانی