Dried

draɪd draɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dries
  • وجه وصفی حال:

    drying

معنی

adverb
خشک شد، خشک کرد، ساده، ساده، خنک، بسود، بی‌فایده، تشنه، خون‌سرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dried

  1. adjective drained
    Synonyms: dehydrated, desiccated, dry, preserved

ارجاع به لغت dried

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dried» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dried

لغات نزدیک dried

پیشنهاد بهبود معانی