Driblet

    ˈdrɪblɪt ˈdrɪblɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    خرد، تکه، قطره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - to pay one's debts in driblets
    - بدهکاری‌های خود را خرده‌خرده پس دادن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد driblet

    1. noun A quantity of liquid falling or resting in a spherical mass
      Synonyms: drop, droplet, globule
    2. noun A small indefinite quantity (especially of a liquid); ; ; ; --Kipling
      Synonyms: drop, mite, morsel, droplet, drib

    ارجاع به لغت driblet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «driblet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/driblet

    لغات نزدیک driblet

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند