حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Failed
feɪld
feɪld
سومشخص مفرد:
failsوجه وصفی حال:
failingمعنی failed
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد failed
-
verb be unableAntonyms:managed passed
-
verb to become insolventAntonyms:
-
verb disappoint, prove undependable to; abandon, forsakeSynonyms:
-
verb to grow lessSynonyms:
-
verb fail to do something; leave something undoneSynonyms:
-
verb be unsuccessfulSynonyms:Antonyms:succeeded won gained achieved earned passed finished completed reached obtained delivered triumphed accomplished prospered merited procured captured
لغات همخانواده failed
-
adjectivefailed, unfailing
-
verb - intransitivefail
-
adverbunfailingly
سوالهای رایج failed
وجه وصفی حال failed چی میشه؟
وجه وصفی حال failed در زبان انگلیسی failing است.
سومشخص مفرد failed چی میشه؟
سومشخص مفرد failed در زبان انگلیسی fails است.
ارجاع به لغت failed
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «failed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/failed
لغات نزدیک failed
- - fail softly
- - fail-safe
- - failed
- - failing
- - faille
