با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Folded

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    folds
  • وجه وصفی حال:

    folding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
تاخورده، تاشده، چین‌خورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the folded edge
- لبه‌ی تاخورده
- the folded sheets
- ورقه‌های تاشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد folded

  1. verb Cease to operate or cause to cease operating
    Synonyms: lapped, puckered, plied, crumpled, creased, crinkled, wrinkled, crimped, pleated, curled, yielded, overlapped, rucked, withdrawn, turned, surrounded, gathered, replicated, doubled, plaited, ruffled, penned, looped, intertwined, grouped, closed, flocked, flapped, failed, enveloped, embraced, draped, collapsed, clasped, bent
    Antonyms: expanded, unbent, left, straightened, unfolded, flattened
  2. verb Enclose
    Synonyms: snapped, enveloped, cracked, collapsed, broken
    Antonyms: exposed, freed, loosened, loosed
  3. verb Fail, close
    Synonyms: failed, collapsed, crashed, busted, broken, closed
    Antonyms: achieved, succeeded
  4. verb To give in from or as if from a gradual loss of strength
    Synonyms: yielded, surrendered, succumbed, submitted, bowed

لغات هم‌خانواده folded

ارجاع به لغت folded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «folded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/folded

لغات نزدیک folded

پیشنهاد بهبود معانی