امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rugby

    ˈrʌɡbi ˈrʌɡbi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable A2
    rugby, راگبی (نوعی ورزش تیمی با توپی بیضی)
    ورزش راگبی (نوعی ورزش تیمی با توپی بیضی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Rugby is a popular sport in many countries.
    - راگبی ورزشی محبوب در بسیاری از کشورها است.
    - He has been playing rugby since he was a child.
    - او از کودکی راگبی بازی می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rugby

    1. noun A form of football played with an oval ball
      Synonyms: rugby-football, rugger

    ارجاع به لغت rugby

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rugby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rugby

    لغات نزدیک rugby

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند