با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Athletic

æθˈletɪk / / əθ- æθˈletɪk / / əθ- æθˈletɪk / / əθ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more athletic
  • صفت عالی:

    most athletic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
ورزشی، پهلوانی، تنومندی، ورزشکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- athletic games
- بازیهای ورزشی
- an athletic build
- هیکل عضلانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد athletic

  1. adjective agile; prepared to participate in sports
    Synonyms: able-bodied, active, brawny, energetic, fit, lusty, muscular, powerful, robust, strapping, strong, sturdy, vigorous
    Antonyms: unathletic
  2. adjective relating to sports
    Synonyms: competitive, contesting, exercise-related, recreational, sporting, team

ارجاع به لغت athletic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «athletic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/athletic

لغات نزدیک athletic

پیشنهاد بهبود معانی