فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Athletic

æθˈletɪk / / əθ- æθˈletɪk / / əθ- æθˈletɪk / / əθ-

صفت تفضیلی:

more athletic

صفت عالی:

most athletic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

ورزشی، پهلوانی، تنومندی، ورزشکار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

athletic games

بازیهای ورزشی

an athletic build

هیکل عضلانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد athletic

  1. adjective agile; prepared to participate in sports
    Synonyms:
    active strong fit vigorous able-bodied muscular robust energetic brawny sturdy powerful lusty strapping
    Antonyms:
    unathletic
  1. adjective relating to sports
    Synonyms:
    sporting recreational competitive team exercise-related contesting

ارجاع به لغت athletic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «athletic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/athletic

لغات نزدیک athletic

پیشنهاد بهبود معانی