آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Brawny

ˈbrɑːni ˈbrɔːni

معنی brawny | جمله با brawny

adjective

پرعضله، گوشتالو، ماهیچه‌دار، نیرومند، قوی، سفت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Mohsen was broad-shouldered and brawny.

محسن چهارشانه و عضلانی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brawny

ارجاع به لغت brawny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brawny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brawny

لغات نزدیک brawny

پیشنهاد بهبود معانی