پرعضله، گوشتالو، ماهیچهدار، نیرومند، قوی، سفت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mohsen was broad-shouldered and brawny.
محسن چهارشانه و عضلانی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brawny» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brawny