فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sinewy

ˈsɪnjuːi ˈsɪnjuːi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    پی‌دار، سخت‌پی، بااسطقس، نیرومند
    • - sinewy body
    • - بدن پرعضله
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sinewy

  1. adjective stringy, tough
    Synonyms: athletic, brawny, fibrous, firm, hard, leathery, muscular, powerful, strong, sturdy, vigorous

ارجاع به لغت sinewy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sinewy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sinewy

لغات نزدیک sinewy

پیشنهاد بهبود معانی