امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fibrous

ˈfaɪbrəs ˈfaɪbrəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more fibrous
  • صفت عالی:

    most fibrous

معنی و نمونه‌جمله

adjective
ریشه‌دار، لیف‌دار، ریشه‌ای، لیف‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the fibrous husk of a coconut
- پوست تارین (لیفی) نارگیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fibrous

  1. adjective stringy
    Synonyms: coarse, fibroid, hairy, muscular, pulpy, ropy, sinewy, stalky, threadlike, tissued, veined, wiry, woody
    Antonyms: nonfibrous

ارجاع به لغت fibrous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fibrous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fibrous

لغات نزدیک fibrous

پیشنهاد بهبود معانی