Fibroid

ˈfaɪbrɒjd ˈfaɪbrɒjd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پزشکی فیبروم، تومور لیفی، فیبروم رحم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fibroid

  1. noun Benign tumor containing fibrous tissue (especially in the uterus)
    Synonyms: fibroid tumor

ارجاع به لغت fibroid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fibroid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fibroid

لغات نزدیک fibroid

پیشنهاد بهبود معانی