امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Coarse

    kɔːrs kɔːs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      coarser

    • صفت عالی:

      coarsest

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    دانه‌درشت، زبر، زمخت، ضخیم، خشن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - coarse cloth
    - پارچه‌ی زبر
    - coarse features
    - چهره‌ی خشن
    - coarse fingers
    - انگشتان زمخت
    - Sandpaper is coarse.
    - کاغذ سنباده زبر است.
    - coarse sand
    - شن درشت
    adjective
    زشت، زننده، بی‌ادبی، توهین‌آمیز، بی‌نزاکتی
    - a coarse joke
    - شوخی زشت
    - His coarse language made the children uncomfortable.
    - زبان توهینآمیز او باعث ناراحتی بچه‌ها شد.
    adjective
    نامرغوب، بی‌کیفیت، پست
    - coarse wine
    - شراب بی‌کیفیت
    - coarse food
    - غذای بی‌کیفیت
    adjective
    تخمینی، غیردقیق
    - coarse measurement
    - اندازه‌گیری تخمینی
    - coarse address
    - آدرس غیردقیق
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد coarse

    1. adjective not fine, rude
      Synonyms:
      rude impolite vulgar nasty offensive dirty rough low common crude gross foul base mean cheap raw bawdy smutty indecent blue improper uncivil uncouth boorish loutish gruff brutish earthy indelicate coarse ribald raffish raunchy tacky scatological foul-mouthed unrefined vulgarian lowbred uncultured incult inelegant unpolished lowdown and dirty
      Antonyms:
      polite nice refined sophisticated gentle
    1. adjective rough, unrefined
      Synonyms:
      rough harsh coarse-grained crude inferior poor quality unfinished unrefined impure unprocessed unpolished lumpy mediocre loose grainy granular particulate rugged chapped rough-hewn homespun unpurified
      Antonyms:
      smooth soft refined delicate

    ارجاع به لغت coarse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coarse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coarse

    لغات نزدیک coarse

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی