امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unrefined

ˌʌnrɪˈfaɪnd ˌʌnrɪˈfaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unrefined
  • صفت عالی:

    most unrefined

معنی

adjective
تصفیه‌نشده، خام، ناهنجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unrefined

  1. adjective In a natural state and still not prepared for use
    Synonyms:
    crude unprocessed native raw unclarified
    Antonyms:
    refined
  1. adjective Lacking in delicacy or refinement
    Synonyms:
    coarse boorish rude uncouth vulgar unpolished barbaric crass crude gross rough uncivilized uncultivated uncultured barbarian churlish brutish ill-bred indelicate philistine earthy inelegant tasteless primitive raw troglodytic unsophisticated

ارجاع به لغت unrefined

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unrefined» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unrefined

لغات نزدیک unrefined

پیشنهاد بهبود معانی