امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Primitive

ˈprɪmətɪv ˈprɪmətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more primitive
  • صفت عالی:

    most primitive

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
بدوی، اولیه، اصلی، باستانی، قدیمی، ابتدایی، ساده، بی‌تمدن، مربوط به انسان‌های اولیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The early humans used primitive tools made from stone and bone.
- انسان‌های اولیه از ابزارهای ابتدایی از جنس سنگ و استخوان استفاده می‌کردند.
- The primitive writing system consisted of simple pictograms and symbols.
- سیستم نوشتاری اولیه شامل تصویرنگاشت‌ها و نمادها بود.
- primitive Germanic
- زبان آلمانی آغازین
- primitive art
- هنر انسان‌های اولیه
- primitive men
- انسان‌های آغازین
- primitive weapons
- جنگ‌افزارهای ساده
- primitive function
- تابع اولیه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
انسان اولیه، انسان نخستین، انسان بی‌تمدن
- teaching atomic physics to a bunch of primitives
- آموختن فیزیک اتمی به یک دسته انسان بی‌تمدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد primitive

  1. adjective ancient, original
    Synonyms:
    archaic basic earliest early elementary essential first fundamental old primal primary primeval primordial pristine substratal underivative underived underlying undeveloped unevolved
    Antonyms:
    current modern new present
  1. adjective barbaric, crude
    Synonyms:
    animal atavistic austere barbarian barbarous brutish childlike fierce ignorant naive natural nonliterate preliterate raw rough rude rudimentary savage simple uncivilized uncultivated uncultured underdeveloped undeveloped undomesticated unlearned unrefined unsophisticated untamed untaught untrained untutored vestigial wild
    Antonyms:
    cultured modern sophisticated

ارجاع به لغت primitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «primitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/primitive

لغات نزدیک primitive

پیشنهاد بهبود معانی