فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Primal

ˈpraɪml ˈpraɪml
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    اولیه، بسیار قدیمی
    • - primal necessity
    • - نیاز حیاتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد primal

  1. adjective primeval; primary
    Synonyms: aboriginal, ancient, central, chief, earliest, early, first, fundamental, highest, old, original, paramount, past, prehistoric, primitive, primordial, principal, pristine

ارجاع به لغت primal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «primal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/primal

لغات نزدیک primal

پیشنهاد بهبود معانی