آغازین، دیرینه، ابتدایی، ازلی
Has the sun originated from a primordial mass of gas?
آیا خورشید از یک تودهی گاز اولیه به وجود آمده؟
The primordial oceans were teeming with life.
اقیانوسهای آغازین سرشار از حیات بودند.
اساسی، اولیه، غیر ناشی از چیز دیگر (احساس و حالت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The primordial fear of the dark is deeply ingrained in our psyche.
ترس اساسی از تاریکی عمیقاً در روان ما ریشه دوانده است.
The primordial connection between mother and child is unbreakable.
ارتباط غیر ناشی از چیز دیگر بین مادر و فرزند ناگسستنی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «primordial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/primordial