سومشخص مفرد:
culturesوجه وصفی حال:
culturingصفت تفضیلی:
more culturedصفت عالی:
most culturedپرورده، تربیتشده، مهذب، تحصیلکرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
cultured pearls
مروارید کشت شده (مصنوعی)
Bacteria cultured for vaccine production.
ترکیزههایی که بهمنظور تولید واکسن کشت شدهاند.
a cultured person
آدم فرهیخته (بافرهنگ)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cultured» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cultured