فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Culture Shock

ˈkʌltʃərˈʃɑːk ˈkʌltʃəʃɒk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

جامعه‌شناسی روان‌شناسی شوک فرهنگی (واکنش‌هایی روانی و احساسی مانند سردرگمی و اضطراب که فرد ممکن است هنگام نقل‌مکان به محیطی با فرهنگ متفاوت تجربه کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Experiencing culture shock is a natural process of adjusting to a new environment.

تجربه‌ی شوک فرهنگی، فرایندی طبیعی از سازگاری با محیطی جدید است.

Moving to a new country often brings a wave of culture shock.

نقل‌مکان کردن به کشوری جدید، اغلب موجی از شوک فرهنگی را با خود به همراه دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد culture shock

  1. noun the feelings of confusion, anxiety, and disorientation that a person may experience when they are exposed to a new and unfamiliar culture

ارجاع به لغت culture shock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «culture shock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/culture-shock

لغات نزدیک culture shock

پیشنهاد بهبود معانی