جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Advanced

ədˈvænst ədˈvɑːnst

سوم‌شخص مفرد:

advances

وجه وصفی حال:

advancing

صفت تفضیلی:

more advanced

صفت عالی:

most advanced

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیشرفته، ترقی‌‌کرده، مترقی، پیش‌افتاده، جلو‌افتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

an advanced society

جامعه‌ای مترقی

advanced research

پژوهش‌های پیشرفته

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a man of advanced age

مرد مسن

advanced studies

مطالعات عالیه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advanced

adjective ahead in position, time, manner

Synonyms:

first leading forward higher excellent exceptional late progressive liberal extreme unconventional radical foremost breakthrough state-of-the-art cutting-edge leading-edge avant-garde precocious

Antonyms:

behind after

ارجاع به لغت advanced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «advanced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advanced

لغات نزدیک advanced

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!