امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Precocious

prəˈkoʊʃəs prɪˈkəʊʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
زود‌رس، پیش‌رس، نابه‌هنگام، باهوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Mozart was a precocious child who gave concerts at the age of five.
- موتسارت کودک استثنایی بود که در پنج سالگی کنسرت می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precocious

  1. adjective exceptionally smart, ahead of age in understanding
    Synonyms:
    advanced aggressive ahead of time beforehand bold brassy bright cheeky cocky developed early flip flippant forward fresh intelligent mature nervy premature presumptuous pushy quick sassy smart-alecky
    Antonyms:
    stupid

ارجاع به لغت precocious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precocious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precocious

لغات نزدیک precocious

پیشنهاد بهبود معانی