صفت تفضیلی:
more prematureصفت عالی:
most prematureپیشرس، قبلازموقع، نابههنگام، نارس، زودرس، پیشازموقع، باشتاب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Premature babies need special care.
کودکان نارس احتیاج به مراقبت ویژه دارند.
The premature announcement of the company's merger caused confusion among investors.
اعلان نابههنگام ادغام شرکت باعث سردرگمی سرمایهگذاران شد.
طاسی زودرس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «premature» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/premature